حدود قرون 17 تا 19 میلادی در غرب (صفویه و قاجار در ایران) زمان شروع صنعتی شدن اول اروپا و بعد امریکا بود. حین این تغییر فیزیکی بود که در سیستم فکری و معیاری-اعتقادی سیاستمداران و مردم غرب نیز تغیرات کیفی و همه گیر بوجود آمد.
😳😳 ...و برعکس آن، یعنی با حذف کردن اکثریت صنعت، تولید و توسعه از جامعۀ ما تزریق خرافات و عقب مانده نگهداشتن مردم را آسان کرده اند.
برای چی ما فلسفه یا تاریخ میخوانیم؟
برای اینکه بفهمیم و بدانیم که
کانت و نیچه یا زرتشت یا ابوریحان بیرونی و فردوسی، یا دانشمندان و فیلسوفان معاصر ایرانی یا زمان ساسانیان و قاجار و پهلوی
چی گفتند و چه گذشت؟
برای اینکه اصول فلسفه های انها را یاد بگیریم و در موردشون بحث کنیم و نشریات داشته باشیم؟
یا برای اینکه مدرک و مقام و شغل کسب کنیم؟
البته همه این دلایل خیلی خوبند و باعث بسط فکر و دید و اطلاعات افراد و ایجاد امکانات مختلف در زندگی میشوند.
🌸 بنظر من یک دلیل دیگر هم هست که میتواند خواندن فلسفه و تاریخ و علوم کهنه و نو را برای ما "زنده" کند،
برای ما کاربردی کند،
فلسفه و تاریخی که یاد گرفته ایم را "رلونت" کند، ربط بدهد و مربوط کند به زندگی فرد، و در نتیجه، آنرا ربط بدهد و داخل کند به جامعه او، در هر مقطع زمانی و قشری که او هست.
🌸🌷 بنظر من دلیلی که میتواند فلسفه و تاریخ را برای فرد فردِ ما زنده و ربط دار کند
آن "سوال شخصی" است که برای خواننده فلسفه و تاریخ در زندگی بوجود امده و او دنبال پاسخش است.
👈🏼 یعنی، پیشنهاد میکنم که خواندن فلسفه و تاریخ را با یک سوال شخصی همراه و همدم کنید. سوالی که برای شخص شما مهم است، خیلی مهم است!
چرا چرا چراهای شخصی، اجتماعی، علمی، اقتصادی، سیاسی و خانوادگی و روانشناسی ووو که برای شخص شما مهم است، و فرق نمیکند جنس و موضوع سوال شما هم چی هست.
🌸🌻 خواندن برای دنبال کردن یک سوال در افکار دیگران و در وقایع ، گشتن و گشتن و پژوهش برای پیدا کردن پاسخ به آن سوال ، و یافتن پاسخ یا پاسخها برای آن سوال است
که فلسفه و تاریخ و روانشناسی را برای فرد زنده میکند، ربط دار میکند
و جامعۀ مبارز را پویا میکند!
شرط میبندم😉 از میلیونها تحصیلکرده ایرانی حتی 5% هم تاریخ معاصر ایرانی (از قاجار به اینور) را نخوانده باشند.