🔶 دوستان، هر داستانی، اول، وسط، و آخر دارد.
داستان استعمار، داستان خدعه، یا داستان پیشرفت و آبادی.
خیلی عجیب بود که اینهمه ایرانی آمدند در خیابانهای خارج از کشور، یا جان بکف در خیابانها ایران
ولی به اون سرعت گول دروغها و معرکه گیری ملا رضاپهلوی اروشلیمی و هم کیشان و رسانه هایش را خوردند.
یک دلیل این بود که اکثر ما کل داستان را نمیدانیم، فقط آنچه در وسط داستان و سر خودمان آمده است را میدانیم.
🔶 تاریخ مبارزه مردم ما برای عدالت و آبادی، داستانیست با اول، وسط، و آخر، که سه بار در 100 سال گذشته تکرار شده است.
امروز ما میخواهیم پایانی متفاوت برای آن بنویسیم ...
ولی اکثر بروبچه ها، حتی بزرگان و کارشناسان ما، کل داستان را نمیدانند یا نمیگویند ...و در نتیجه ما نمیدانیم در پشت پرده 100 ساله، چه نقشی برای ما تعیین کرده اند!
🔶 در کنار مبارزات عملی و کف خیابانی، تک تک ما باید تاریخ معاصر خود را بخوانیم ... تا بدانیم در کجای این داستان تکراری هستیم ... و در دام کاراکترها، شعارها و سناریوهای تکرار خیانت و شکست نیفتیم.
![]()
این دو ماجرای آشنا، با نوشتۀ سادۀ حسین مکی، "زندگی احمد شاه" و "تاریخ بیست ساله ایران جلد اول"، را بخوانید!
به شما نشان میدهد که خدعه چگونه شروع میشود، و داستان سه بار تکرار شده استعمار در کشور ما چگونه پا میگیرد، در پهنۀ آن چه میگذرد، و بازیگران برای پایان آن چه روابطی شکل میدهند.
![]()
در خیابان باید علم در کنار عمل داشته باشیم! ... تا بتوانیم تغییری نو خلق کنیم.
پی دی اف رایگان در اینترنت، یا بیائید پی.
