آیا سیاست بازان جمهوری اسلامی فقط کمک های نظامی شرق را می خواهند؟ یا این نیز میتواند درسی برای سید علی خامنه ای باشد؟ - چگونه پوتین به بانکدارها و الیگارشهای (پولدارهای) روسیه گفت که باید داخل سیاست نشوند، مالیات بپردازند و با نیروی کار به درستی رفتار کنند.
فروپاشی روسیه در زمان یلتسین و اینکه چگونه پوتین همه چیز را بازگرداند، یک مثال بسیار جدید است که مربوط به روسیه در دهه ۱۹۹۰ است، زیرا زمانی که روسیه در حال گذار از سیستم کمونیستی به سیستم سرمایهداری بود - ناگهان و خیلی سریع، بخش عمدهای از مالکیت - چیزی حدود ۶۰٪ از تولید ناخالص داخلی - به دست گروه کوچکی از الیگارشها [پولدارها و صاحبان انواع قدرت] افتاد و قدرتمندترین این الیگارشها گروه هفت بانکدار در روسیه بودند که آن را سمبیشینا مینامیدند. و سپس تسلط آنها بود که در طول دهه ۱۹۹۰ در روسیه، همان علائم فروپاشی اجتماعی شروع شد.
روسها در فقر و یلتسین همدست الیگارشها
در زمان سقوط شوروی بیش از ۴۰ درصد جمعیت زیر خط فقر بودند. یک نفر از هر چهار نفر در فقر مطلق بودند. قانون و نظم از هم پاشیده بود. در سن پترزبورگ و مسکو بین باندهای رقیب دعوا میشد، تیراندازی در خیابانها رخ میداد. ارتش از هم پاشیده بود. کل کشور به یک زبالهدان تبدیل شده بود. و سپس ولادیمیر پوتین در سال ۱۹۹۹ قدرت را به دست میگیرد وقتی بوریس یلتسین او را به عنوان نخست وزیر موقت معرفی میکند و اوضاع کمی بعد شروع به تغییر میکند.
پوتین در مارس ۲۰۰۰ در انتخابات شرکت کرد، ریاست جمهوری را برد و سپس در سال ۲۰۰۳ کار جالبی انجام داد. او همه الیگارشیها را به دفترش فراخواند، از جمله هفت بانکدار. آنها دور یک میزگرد بسیار بزرگ جلسه نشستند، ولادیمیر پوتین سه قانون را وضع کرد و گفت، ما قرار نیست اموال شما را ملی کنیم. بنابراین آنچه را که دزدیدید، برای خودتان نگه دارید. مال شماست. اما باید مالیات خود را به درستی پرداخت کنید، و باید با کارمندانتان درست رفتار کنید. با آنها به عنوان نیروی کار یکبار مصرف رفتار نکنید. و سوم، باید از سیاست دوری کنید. و این قانون سوم در واقع سختترین قانون برای الیگارشیها بود که بپذیرند، زیرا تا آن زمان، آنها تقریباً مالک دولت بودند. آنها به تعیین و برکناری وزرا افتخار میکردند. وزرا باید طبق گفته آنها عمل کنند. اگر اینطور نباشد، آنها اخراج میشدند، و غیره. بنابراین این هفت بانکدار و الیگارشها به داشتن کنترل کامل بر دولت افتخار میکردند. حالا ولادیمیر پوتین به آنها میگوید، شما باید از سیاست دوری کنید. سیاست حوزه شما نیست.بانکدارِ روسی متولی منافع روچیلد انگلیسی
این یک چالش بزرگ بود. بنابراین، چند پرونده دادگاهی بوجود آوردند. تعدادی از این الیگارشها دولت را به چالش کشیدند. این پروندهها از طریق دادگاهها حل و فصل شدند، برخلاف تصور مردم در غرب، ولادیمیر پوتین فقط قاتلان را برای از بین بردن این الیگارشها نفرستاد. این کار به روش قانونی انجام شد. ولی الیگارشها پروندههای دادگاهی، پروندههای قانونی را باختند، که نشان میدهد بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳، ولادیمیر پوتین حمایت سیاسی خود را تقویت کرد. بنابراین او احساس میکرد که از الیگارشها قدرتمندتر است و احساس میکرد که میتواند آنها را شکست دهد.
ولی یکی از الیگارشها ولادیمیر پوتین را جدیتر به چالش کشید و او میکال کوروفسکی بود که متولی منافع جیکوب روچیلد بانکدار انگلیسی در روسیه بود. آنها کوروکوسکی را دستگیر کردند و او را به فرار مالیاتی متهم کردند... و او گناهکار شناخته شد و 9 سال را در زندان گذراند. اما این سیگنالی از طرف پوتین برای سایر الیگارشها بود. من قوانین را وضع میکنم، شما باید طبق آن قوانین بازی کنید.
و بنابراین اساساً آنچه اتفاق افتاد این بود که، پوتین اولیگارشها را از حقوق خود محروم نکرد. به این معنا که اموالشان را از آنها نگرفت. او آنها را به ضرب گلوله نکشت. او آنها را به جز میکال کوروفسکی زندانی نکرد.پوتین فقط برای آنها سه قانون گذاشت: دخالت در سیاست ممنوع، مالیات خود را به درستی بپردازید، با کارمندان خود به درستی رفتار کنید. همین. و از آن نقطه به بعد، همانطور که میدانید، الیگارشی دیگر قادر به دیکته کردن سیاست و دخالت در توسعه اجتماعی و اقتصادی، سیاست خارجی و غیره نبودند، و روسیه یک چرخش چشمگیر داشت. بنابراین یکی از فاسدترین کشورهای جهان که در دهه 1990 حدود 50 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست داده بود، به کشوری کاملاً چشمگیر تبدیل شد. آنچه در آنجا اتفاق افتاد کاملاً چشمگیر بود.اقتصاد بعد از سقوط شوروی
طول عمر به حدود ۵۷ سال کاهش یافت. میزان مرگ و میر در سطح کشورهای در حال جنگ در جنگ جهانی دوم بود. و واقعاً یک وضعیت بحرانی بود. ولی میبینیم که امروز ۲۵ سال بعد، روسیه قدرتی است که باید روی آن حساب کرد. سطح زندگی به طرز چشمگیری بهبود یافته است. این یک کشور ثروتمند است. این یک کشور منظم است. این یک کشور با حاکمیت قانون است. و همه اینها با قرار دادن الیگارشی در قلمرو بخش فعالیتی خود و تعیین محدودیتها برای آنها حاصل شده است.
پوتین الیگارشها را در چهارچوب خودشان قرار داد و محدودیتهایی تعیین کرد. از شر الیگارشها خلاص نشد. نوعی برابریطلبی را تحمیل نکرد که در آن همه باید به یک اندازه فقیر باشند. کمونیسم را برنگرداند. فقط قوانینی وضع کرد که در آن دخالت در سیاست برای الیگارشها ممنوع بود، و کشور به طرز چشمگیری تغییر کرد.
و بنابراین این یک مثال بسیار بسیار مفید برای ما از نظر تاریخی است زیرا الیگارشها را از بین نبرد و بازگشتی هم به کمونیسم نبود. مصادره دارایی صورت نگرفت. همه اینها به صورت قانونی در چارچوب حاکمیت قانون و با حداقل توسل به خشونت انجام شد. و به کشور کمک کرد تا تغییر کند و من فکر میکنم این یک مثال بسیار مهم است که باید در نظر داشته باشید زیرا اکثر کشورهای غربی با مشکل حاد الیگارشیها مواجه هستند، به خصوص فرانسه، انگلستان، ایالات متحده، سوئد.
به نظر من (الکس کرینر)، احتمالاً بیشتر کشورهای غربی دارای الیگارشیهایی هستند که بالاتر از حاکمیت قانون قرار دارند [در سیاست دخالت می کنند] و هر کاری که دوست دارند انجام میدهند و دولتهای منتخب دموکراتیک نمیتوانند به آنها آسیبی برسانند.
(بریده ای از گفته های الکس کرینر در ویدئوی یوتوب)
https://www.youtube.com/watch?v=VwNNPNL-KKc
My Most Important Discussion Ever: Alex Krainer Explains Everything! Sep 10, 2025