در دنیای امروزمحدود کردن تحلیل مشکلات به ریشه های
داخلی و بومیِ قضایا فایده ای ندارد بغیر از عقب ماندن از آگاهیهای بروز و نیآموختن
در مورد سیستمهای خشنِ اقتصادی-سیاسی جهانی، که بر ما تحمیل شده اند!
بله، برقرار کردن یک رابطۀ رد و بدلی صحیح
یا "بُرد-بُرد" با نمایندگان صنعت، شرکتها، سرمایه و حکومتهای خارجی اهمیّت حیاتی برای
همۀ ملتها و کشورهای جهان دارد. ولی اگر معیار ایجاد کردن این ارتباطها یک برنامه ریزی
علمی برای بالا بردن اعتبار و کارآئی اکثریت مردم و رونق صنایع بومی مان نباشد، بدون شک ما
و دولتهای ما به سرعت توسط این سیستمها و افراد سیر-نشو، پُر زور و پُر پول بلعیده خواهیم شد؛ وضعیتی
که برای ما و کشورهای همسایه و دیگر کشورهای با اقتصاد های ناموفق (کشورهای جهان سوم)
در صد سال گذشته متداوم بوده است.
یعنی اگر
در هنگام مذاکرات با این افراد و سیستمها، ما بدنبال رسیدن به اهداف برنامه های
کوتاه و بلند مدت کشور خود نباشیم، مذاکرات و رد و بدلهای ما تبدیل میشوند به عکس العملهای دفاعی برای بدر بردن جان خود در مقابل هجوم درخواستهای تمام نشدنیِ آنها. مثل اینکه بدون اینکه بدونیم چی برای خونه لازم داریم، با یک جیب پُر از پول بریم به "مال" برای خرید و گیر یک عده فروشنده خبرۀ ناقلا بیافتیم!
یعنی، چون ما برنامه برای خودمون نداریم دلیل نیست که آنها برای ما برنامه نداشته باشند. نداشتن یک برنامۀ پژوهش شده و علمی برای تبدیل کردن اکثر ایرانیان و ایران به یک جامعۀ با اقتصاد موفق باعث میشود که در مذاکرات، دولتمردان ما قادر باشند که تنها یک نوع عکس
العمل به برنامه ها و شرایط استعماری بانکهای جهانی و سازمان تجارت آزاد داشته باشند، چشمهای
خود را بر روی فقر، بی آبی، بیکاری و دهها مشکلات حل شدنی کشور ببندند، و در مقابل
تهدید ها و تحریمهای آنها فقط جان خود و ملت را بدر ببرند.
بله، در چندین دهۀ گذشته برنامه های اقتصادی-استعماری تحمیل شده توسط بانکهای بین المللی ما را مجبور کرده که آیندۀ مملکت را به شرکتهای متمول بین المللی
بفروشیم، عمدۀ تولید بومی را بخوابانیم، میلیونها ایرانی را بیکار کنیم و پول و بازار
تقاضای داخلیمان را دو دستی تقدیم کنیم به تولید کنندگان کالاهای وارداتی و گیرندۀ بهره های سرسام آور وامهای باصطلاح "رشد"-
یعنی نهایتا نه جانی
برای اغلب ما باقی مانده و نه مالی!
(لینک زیر لیست پروژه های مقاطعه شده از طرف دولتهای مختلف ایران (از سال 1957 تا 2005) به بانک جهانی و شرکتها و پیمانکاران تائید شدۀ آن است:
http://www.worldbank.org/projects/search?lang=en&searchTerm=&countrycode_exact=IR )
عجیب است که این حقایق روزمرۀ جلوی چشممان هنوز برای
عده ای ملموس نیست! شاید بدلیل این است که در ذهنشان ایران 80 میلیونی را به محیط کار و زندگی
خود و نزدیکانشان محدود کرده اند. مثلا ببینید چطور یک خواننده تمام آگاهیهای منطقی
خود در مورد جامعه مان (مانند بیکاری روزافزون، بسته شدن صنایع، حذف
هزینه های عمرانی دولت، و یا ازدیاد جرائم و اعتیاد و فساد) را به یکباره کنار گذاشته، و باور کرده است وقتی به او گفته بودند که تجارت آزاد و
تعدیل اقتصادی برای ما 1) فضای باز و سالم کسب و کار، و، 2) بازار رقابت کامل میآورد، ... و باور کرده بود وقتی به او گفته بودند که تجارت آزاد و تعدیل اقتصادی برای ما دسترسی
به فرصتهائی از قبیل: 3) سرمایه های خارجی، 4) فناوریهای پیشرفته غرب، و 5) و بازارهای بین المللی را امکانپذیر میکند...