به این دلیل از اصلاح طلبان، اصولگران و غیره و مسئولین دولتمان باید بپرسیم
که برنامه هایشان برای گسترش زیرساختها، رونق صنایع بومی، پرورش مهارت نیروی کار،
حفظ بازار تقاضا برای تولید کنندگان بومی و انباشتن سرمایه های خصوصی و بودجۀ دولت چیست؟
بسیاری از افکار و تبلیغات رسانه های بین المللی و متاسفانه عمده صاحبنظران بومی ما، اقتصاد ناموفق و عقب افتاده بودن اجتماع ایران (و اغلب کشورهای اسلامی) را بحساب مذهب اسلام و فرهنگ این جوامع میگذارند. در واقع آنها با این بحث ما را بدنبال نخود سیاه فرستاده اند، و توجه ما را از ریشه های ملموس مشکلات و راه حلهای عملی منحرف کرده اند.
چون همانطور که میدانید پدیده هائی مثل فرهنگ و مذهب نمادهای فرا-فیزیکی جوامع بشری هستند که تنها در ارتباط پیدا کردن با اهداف فیزیکی (مثبت یا منفی) خواص کمکی یا غیر-کمکی خود را نشان میدهند.
یعنی وقتی مذهب و فرهنگ به اهداف فیزیکی مربوط نشوند در حد مراقبه یا تمرینهای فکری و مراوده ای عمل میکنند و تغییری در زندگی فیزیکی ما (و یا بالا بردن یا پائین آوردن) رتبه اجتماعی شخص یا کشور بوجود نیمآورند.

(عکس majidabsalan) ولی تاریخ باستان به ما نشان داده که بوجود آمدن اقتصادی موفق توسط مردم مسلمان نه تنها امکانپذیر میباشد، با درخشندگی میتواند انجام بشود. اشاره ام به بیش از دویست سال از دوران
طلائی اسلام است. در آن دوران سرزمینهای تحت سلطۀ عباسیان (اغلب با مدیریت ایرانیان
مسلمان) اقتصاد عظیم و موفقی داشتند، و بسیاری از تجار مذاهب یهودی و مسیحی به جهت
ما متمول و موفق شدند.
در سرزمین پربرکتِ آن زمان، این مردم مسلمان
بودند که عمدۀ علوم پایۀ دنیا را کشف، تحقیق و پایه گذاری کردند - در طب و بهداشت عمومی،
اموزش و پرورش، فرهنگ، ریاضیات، شیمی، فیزیک، کشاورزی، نجوم، تجارت، هنر، کشورداری
و و و. و با جذب کردن این گنجینه ها و موفقیتهای علمی و مردمی بود که دورۀ رونسانس در اروپا پایه ریزی شد.
ولی یکی از دلایل اصلی که شکوفائی آن دوران
طلائی را ممکن کرد این بود که طی قرنهای پیش از آن، ساسانیان و هخامنشیان (و دیگر اقوام
و حکومتهای پیش از اسلام) زیرساختهای لازم را در آن سرزمینها پرورانده و گسترش
داده بودند. زیرساختهای نرم و سخت لازم آن
زمان برای ادارۀ موفق کشوری وسیع، برای بوجود آمدن سنت احترام به جان و مال مردم و اقوام مختلف،
برای تولید، توزیع و فروش محصولات کشاورزی و کالاهای ساخته شده، زیربناهای لازم برای پرورش هزاران صنعتگر، کشاورز، هنرمند، سیاستمدار و جنگجوی ماهر، و ساختن سد و
پل و جاده و کاروانسرا و سیستمهای مدیریت اقتصادی، کشورداری، پولی و معماری، آبرسانی و کشاورزی، یا زیرساختهای لازم برای ارتباط و همکاری با دولتهای دیگر در ایجاد امنیت تجارت
و سفر در جاده ها.

به جزئیات این نقش از بشقابی از زمان ساسانیان (اکنون در موزه ای در ژاپن است) توجه کنید. هر جزئی گویای بخشی از صنعت، مهارت و علم و هنر، تولید و کار و کسب و تجارت، بازار تقاضا برای ارزش اضافه، قوانین و سنت ووو آن زمان است. صنایع اصلی و کسبهای جانبی مربوط به چرم سازی، تعلیم و نگه داری از حیوانات، فلزکاری، و جواهر سازی ووو. و متبلور شدن هر یک از این بخشها و مهارتها گویای وجود داشتن زیرسازه های لازم برای پرورش آن بخشها در جامعه آن زمان است.
وجود چنین زیربناهای گسترده ای بود که به حکمرانان
عباسی آن امکانِ طلائی را داد که، با اضافه کردن اصول اسلامی بر پایۀ آن زیرسازه های
آماده برای بهره برداری، بتوانند شکوفائیِ تمدنی جدید و اقتصادی موفق را بین اقوامی
بسیار متفاوت بسرعت گسترش دهند.