آیا سیاست بازان جمهوری اسلامی فقط کمک های نظامی شرق را می خواهند؟ یا این تجربه روسیه نیز می تواند درسی برای سید علی خامنه ای باشد در جهت بیرون انداختن دزد و دغل ها و نفوذی های اجنبی از مقامهای مهم حکومتی در ایران؟
چگونه پوتین به بانکدارها و الیگارشها (پولدارهای) بومی و متولیِ منافع خارجی در روسیه گفت: در سیاست دخالت نکنند، مالیات خود را بدرستی بپردازند، و با نیروی کار به درستی رفتار کنند...
و به این ترتیب اقتصاد و جامعۀ روسیه را از فروپاشی و بی نظمی دهۀ 90 به شکوفائی و نظم امروز رساند!
در دهه ۱۹۹۰ روسیه در حال گذار از سیستم کمونیستی به سیستم سرمایهداری بود، و بوریس یلتسین، با برنامه خصوصی سازی، رئیس جمهور شده بود. در همین زمان بود که ناگهان و خیلی سریع بخش عمدهای از مالکیتِ بنگاههای دولتی، حدود ۶۰٪ از تولید ناخالص داخلی، به دست گروه کوچکی از الیگارشها [اقلیتی پولدار و صاحب انواع قدرت] افتاد. قدرتمندترین این الیگارشها گروه هفت بانکدار در روسیه بودند که آن را سمبیشینا مینامیدند. پس از تسلط الیگارشها بود که در روسیه علائم فروپاشی اجتماعی شروع شد.
روسها در فقر و یلتسین همدست الیگارشها
در این زمان بیش از ۴۰ درصد از جمعیت روسیه زیر خط فقر بودند. یک نفر از هر چهار نفر در فقر مطلق بود. قانون و نظم از هم پاشیده بود. در سن پترزبورگ و مسکو بین باندهای رقیب دعوا میشد، تیراندازی در خیابانها رخ میداد. ارتش از هم پاشیده بود. کل کشور به یک زبالهدان تبدیل شده بود.
تا اینکه در 1999 ولادیمیر پوتین قدرت را به دست گرفت وقتی بوریس یلتسین او را به عنوان نخست وزیر موقت معرفی کرد، و کمی بعد اوضاع شروع به تغییر کرد.
او در مارس ۲۰۰۰ در انتخابات شرکت کرد، ریاست جمهوری را برد، و سپس در سال ۲۰۰۳ کار جالبی انجام داد. پوتین همه الیگارشها را به دفترش فراخواند، از جمله هفت بانکدار. آنها دور یک میزگرد بسیار بزرگ نشستند، و ولادیمیر پوتین سه قانونی که وضع کرده بود را به آنها ابلاغ کرد و گفت: ما قرار نیست اموال شما را ملی یا مصادره کنیم. بنابراین آنچه را که دزدیده اید برای خودتان نگهدارید. مال شماست. اما باید مالیات خود را به درستی پرداخت کنید، باید با کارمندانتان درست رفتار کنید و با آنها به عنوان نیروی کار یکبار مصرف رفتار نکنید، و سوم، باید از سیاست دوری کنید.
و این قانون سوم در واقع سختترین قانون برای الیگارشها بود که بپذیرند، زیرا تا آن زمان، آنها تقریباً صاحب دولت بودند. الیگارشها به قدرت خود در نصب و عزل کردن وزرا افتخار میکردند. وزرا باید طبق گفته آنها عمل میکردند. اگر اینطور نبود، آنها اخراج میشدند، و غیره. بنابراین این هفت بانکدار و الیگارشها به داشتن کنترل کامل بر دولت افتخار میکردند. حالا ولادیمیر پوتین به آنها گفت، شما باید از سیاست دوری کنید. سیاست حوزه شما نیست.زندانی کردن بانکدارِ روسی که متولی منافع روچیلد انگلیسی در روسیه بود
این یک چالش بزرگ برای الیگارشها بود. بنابراین، تعدادی از الیگارشها دولت را به چالش کشیدند و چند پرونده دادگاهی بوجود آوردند. این پروندهها از طریق دادگاهها حل و فصل شدند، برخلاف تصور مردم در غرب، ولادیمیر پوتین فقط قاتلان را برای از بین بردن این الیگارشها نفرستاد. این کار به روش قانونی انجام شد، و پرونده ها را از طریق قانونی را باختند. که نشان میدهد بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ ولادیمیر پوتین حمایت سیاسی خود را تقویت کرد، و احساس میکرد که از الیگارشها قدرتمندتر است و میتواند آنها را شکست دهد. ولی یکی از پولدارها، میکال کوروفسکی که متولی منافع جیکوب روچیلد بانکدار انگلیسی در روسیه بود، پوتین را به چالش جدی تری کشید. کوروکوسکی با اتهام فرار مالیاتی دستگیر شد ... و 9 سال را در زندان گذراند.
این سیگنالی از طرف پوتین برای سایر الیگارشها بود که، من قوانین را وضع میکنم، شما باید طبق آن قوانین بازی کنید. و بنابراین اساساً آنچه اتفاق افتاد این بود که، پوتین اولیگارشها را از حقوق خود محروم نکرد. یعنی، اموالشان را از آنها نگرفت، آنها را به ضرب گلوله نکشت، آنها را، به جز میکال کوروفسکی، زندانی نکرد.
پوتین فقط برای آنها سه قانون گذاشت: دخالت در سیاست ممنوع، مالیات خود را به درستی بپردازید، با کارمندان خود به درستی رفتار کنید. همین. و از آن نقطه به بعد، همانطور که میدانید، الیگارشی دیگر قادر به دیکته کردن سیاست به دولت نبود، نتوانست دخالت در توسعه اجتماعی و اقتصادی، در سیاست خارجی و غیره بکند، و در نتیجه روسیه یک چرخش چشمگیر داشت. اقتصاد از یلتسین تا پوتین
بنابراین یکی از فاسدترین کشورهای جهان که در دهه 1990 حدود 50 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست داده بود، طول عمر به حدود ۵۷ سال کاهش یافته بود، میزان مرگ و میر مردمش در سطح کشورهای در حال جنگ در جنگ جهانی دوم بود، و واقعاً یک وضعیت بحرانی داشت به کشوری کاملاً چشمگیر تبدیل شد. آنچه در آنجا اتفاق افتاد کاملاً چشمگیر بود.
میبینیم که امروز، ۲۵ سال بعد، روسیه قدرتی است که باید روی آن حساب کرد. سطح زندگی به طرز چشمگیری بهبود یافته، یک کشور ثروتمند است. یک کشور منظم است. یک کشور با حاکمیت قانون است. و همه اینها با قرار دادن الیگارشی در جای خودشان و تعیین محدودیتها برای آنها حاصل شده است.
پوتین از شر الیگارشها خلاص نشد. نوعی برابریطلبی را تحمیل نکرد که در آن همه باید به یک اندازه فقیر باشند. کمونیسم را برنگرداند. فقط قوانینی وضع کرد که در آن دخالت در سیاست برای الیگارشها ممنوع شد، و در نتیجه کشور به طرز چشمگیری تغییر کرد.
و بنابراین این یک مثال بسیار بسیار مفید برای ما از نظر تاریخی است زیرا الیگارشها را از بین نبرد و بازگشتی هم به کمونیسم نبود. مصادره دارایی صورت نگرفت. همه اینها به صورت قانونی در چارچوب حاکمیت قانون و با حداقل توسل به خشونت انجام شد. و به کشور کمک کرد تا تغییر کند. ... اکثر کشورهای غربی با مشکل حاد الیگارشها مواجه هستند، به خصوص فرانسه، انگلستان، ایالات متحده و سوئد. به نظر من (الکس کرینر) بیشتر کشورهای غربی دارای الیگارشیهایی هستند که بالاتر از حاکمیت قانون قرار دارند [و در سیاست و دیگر امور کشور دخالت می کنند]، هر کاری که دوست دارند انجام میدهند و دولتهای منتخب دموکراتیک این کشورها نمیتوانند جلوی آنها را بگیرند. (لطفا تکثیر حداکثری)
(متن بالا بریده ای از گفته های الکس کرینر در ویدئوی یوتوب زیر است)
https://www.youtube.com/watch?v=VwNNPNL-KKc
My Most Important Discussion Ever: Alex Krainer Explains Everything! Sep 10, 2025