👈🏼  کامنت گذاری گفت:

"بی انصافی نکنید. ببیند رضا شاه کبیر در مدت کوتاهی کشور را از کجا به کجا رساند؟"

در پاسخ باید گفت:

👈🏼   کارهای خوبشان نه؛ ولی کارهای بدشان بود که آینده ملت و مملکت ما را به اینجائی که هستیم رساند.
شما "پیشرفت" را در چه میدانید و چگونه تعریف میکنید؟ راه آهن، ساختمانها مدرن، تاسیس وزارتخانه، قوه قضائیه و نهادهای مدرن، ترویج لباس مدرن ووو و دیگر کارهائی که شما از رضا شاه و شاه میدانید؟

اینها "تغییرات" و "تغییر دادن" است!

🔶پیشرفت یعنی آینده سازی، یعنی راه آینده سازی را برای افراد، جامعه و کشور هنوار کردن!

هنوار کردن راه پیشرفت و آینده سازی کار و وظیفه حکومت است.

برای مثال، مطرح کردن آن خواسته ها و تغییرات برای مدرن کردن و سازندگی کشور (مثل دادن شناسنامه و عدالتخانه، و سالها بعد ملی کردن نفت)، و تصویب کردن آنها در دوره های مختلف مجلس شورای ملی ایران، بعد از پیروزی انقلاب مشروطه، پیشرفت و آینده سازی بود.

بوجود آوردن آن تغییرات کار مردم و دولت بود.

🔶از نظر رضا شاه و شاه فقط خواست خودشان برای اصلاحات و مدرنیزه کردن مهم بود. بهمین دلیل، با سازندگی از بالا، روح استبداد و مظلوم کردن مردم را در جامعه و نهادهای ایران ریشه دواندند...

...و مملکت را آماده کردند برای این درجه از فقر، نابودی تولید بومی و استبدادِ وحشیِ جمهوری اسلامی.

 یک شاه یا حکومت دست نشانده و پر از نفوذی، هر چقدر هم وطن دوست باشد، اربابان و وکلا و قیم ها و مشاورانش، از هنوار کردن راه پیشرفت و "آینده سازی" برای مردم و کشور جلوگیری خواهند کرد،

... اگرچه، به "او" اجازه میدهند که تغییراتی مدرن و لازم را در کشور بوجود آورد ...

👈🏼    قدرتهائی که به به روی کار آمدن رضا شاه و شاه کمک کردند، برای اینکه مانع آینده سازی برای پیشرفت مردم بشوند، سه هدف را توسط رضا شاه و شاه (آگاه یا ناآگاه) به انجام رساندند:

(این سه اصل تخریب آینده یک کشور و مردم را بخاطر بسپارید!)

1-  عقب نگهداشتن اکثریت مردم. اکثریت مردم را در علوم و مهارتهای مدرن عقب مانده نگهداشته (محدودیت تولید کالاهای با ارزش اضافه در پتروشیمی و کارخانه ها ووو)، و حق شراکت و اظهار نظر (کابینه ها و نمایندگان فرمایشی در مجلس ووو) در امور کشور، در حل مشکلات، در تصمیم گیری، در سازندگی، در خرج کردن ثروتها، در عمران و آینده سازی... را از اکثریت مردم ما گرفتند.

2-  خارج کردن اکثریت ثروتها. آزاد کردن خروج اکثریت ثروتهای منقول (منابع زیرزمینی، سرمایه و پولهای تولید شده، املاک/بحرین ووو) و ثروتهای غیرمنقول (امکانات و مشاغل و اختراعات توسط سیل واردات، ووو) جامعه از کشور.

3-  تسلط قدرتهای خارجی. قدرتهای دولتی و اقتصادی خارجی را (در پشت پرده) بر سرنوشت مردم و ثروتهای کشور ما مسلط کردند (از تسلط انگلیس و روس بر نفت و اشراف و عشایر در زمان رضا شاه، تا تسلط غرب و شرق و اسرائیل و هیتمن های اقتصادی بر حکومت و نهادهای مهم کشور در زمان شاه)

-  اگر رضا شاه و شاه، مردم متقاضیِ خدمات و امکانات برای آینده سازی و پیشرفت را سرکوب کردند، اجازه ورود اکثر تحصیلکرده ها، صنعتگران و سرمایه داران محلی ما را به صحنه سیاست و اقتصاد و تولید بومی و عمران و سازندگی جامعه ندادند، خارج کردن ثروتهای نفت ووو را از کشور آزاد کردند،

... خارجی ها را (در پشت پرده) بر  امور کشور مسلط کردند،

... و راههای رسیدن و ساختن آینده ای همسو با جوامع پیشرفته را برای ملت ایران مسدود و پُر از سنگلاخ و چاه و مار و افعی و دیو و غول کردند؛ یعنی، تخریب آیندۀ ملت و مملکت را در نهادهای ایران نهادینه کردند.

 

* البته همانطور که میدانید، به بعضی از نخبه ها و همراهان خود نیز اجازه بوجود آوردن تغییراتی مدرن و مفید در کشور را دادند، در آن مقطع زمانی.

** البته همانطور که میداند، جمهوری اسلامی و همدستان روسی اسرائیلی انگلیسی و خارجی اش نیز این "سه اصل تخریب آینده کشور" را در درجه هزار به انجام رسانده اند.

پس، باز میپرسم- اصلاحات و تغییر، یا آینده سازی؟ 😳🧐

آینده سازی در بطن خودش اصلاحات و تغییر دارد.

ولی برعکسش نه.

آینده سازی، مانند، سیستم اینترنت سریع سراسری برای همه در کشور، آینده سازی است؛ تاسیس کارخانه بزرگ مادر در هر استان، آینده سازی است.

یا ساختن فاضلاب، یک پروژه آینده سازی است. اگر فاضلاب در تهران یا گیلان یا اهواز میساختند خیلی از مشکلات اصلاح میشد و خیلی چیزای غلط تغییر میکرد.

enlightened ولی اصلاحات و تغییر، بدون آینده سازی، در جا زدن و پیرهن پوسیده را هی تعمیر کردن است.