ربط ما چیست؟ سهم ما چیست؟    بحث روی سرفصلها و کُلی-گوئیهائی در مورد "آمریکا ستیزی" یا "اسرائیل ستیزی" و "مارکسیست و مسلمان" یا "انزوا جوئی" بازسازی بحثهای قدیمی و کهنه ای هستند که امروزه فایده ای ندارند بغیر از خوراکی برای مطبوعات بودن یا تمرکزی لحظه ای به اعصاب آشفتۀ اکثر ما دادن. مسئلۀ دوست نبودن یا دوست نبودن با آنها نیست. ما همه انسانیم. ولی چون همه انسانیم، یا چون خوش تیپ هستند و دمکراسی و تکنولوژی دارند، آیا باید بگذاریم که جیبمان را هم بزنند؟؟ 

 

اگرچه فشارهای بین المللی رنگارنگ نَفَسِ اغلب ما را گرفته و سرآسیمه ما را به هر طرفی راهی کرده اند، باید لحظه ای تامل کرد (و بجای این بحثهای سیاسی) دید که واقعیتِ ربط ما و تحصیلکرده های ما در پیشبرد جامعه و مردم خود چیست؟ و حساب کرد که  سهم ما و تحصیلکرده های ما از امکانات و منابع ملیِ مان و از بازار رقابت موجود در کشور 78 میلیونیِ ما (که توسط تجارت آزاد جهانی و تعدیل اقتصادی در حال بلعیده شدن است) چیست؟

 

اگر تئوریهای آکادمیک و تبلیغات در آسمان را برای لحظه ای بکنار بگذاریم، و به اطلاعاتیکه مغز و حس های ما، از واقعیاتِ زندگی در کشور بما میدهند، اعتماد کنیم، میبینیم که:

 

پیاده کردنِ اصولِ تعدیل اقتصادی و خصوصی کردن اموال ملی کشور اختیار حل مشکلات را از مردم و دولت ما گرفته و امکان شغل آفرینی را از جامعۀ ما بدر برده است.

 

 پیاده کردنِ اصولِ ریاضت اقتصادی برای ما حقوقهای پرداخت نشده و دستمزهای پائین و قیمتهای بالا و سفره های خالی آورده، مهارتهای نیزوی کار ما را کهنه و بی ربط نگاه داشته و اکثریت ما را از صحنه رقابت داخلی و خارجی بیرون نگه داشته است.

 

پیاده کردنِ اصولِ مقررات زدائیِ کسب و کار، محیط زیست ما را به بیابانی با هوا و آب آلوده تبدیل کرده.

 

و پیاده کردنِ اصولِ تجارت آزاد صنایع و کشاورزی ما را چنان ورشکست کرده که، با اجبار در وارد کردن روزانۀ بیش از 80% از احتیاجاتمان ما را مجبور کرده اند که هر روز بیش از 80% از مشاغل و کسب و کارهایمان به خارج صادر کنیم.

 

(یارانه های صنعتی و عمرانی از عمیق شدن فقر و کم مهارتی در نیروی کار جلوگیری میکند.)

 

تحصیلکرده ها، وکلا و مهندسین ما باید سر خود را از دودِ بحثهای غرب ستیزی و انرژی هسته ای و توجه به مانورهای گروه 1+5 در بیارورند ... و دربارۀ جزئیات (و نه فقط سرفصلهای) قراردادهای تحمیلی تجارت آزاد و تعدیل اقتصادی (که صندوق بین المللی پول و سازمان جهانی تجارت به ما تحمیل کرده اند) بطور عمیقتری بیاموزند.

 

حدود 40 سال است که این قراردادها و برنامه ها در کشورهای مختلف دنیا پیاده شده اند، و صدها مطالعه و هزارها نشریه درباره آنها  موجود است. تمام مطالعات علمی نشان میدهند که این برنامه ها و قراردادها بیکاری، فساد، بعقب برگشتن صنایع و از دست دادن قدرت دولت محلی را باعث شده، دولتها را هر روز بیشتر در گودال قرض و بهرههای عظیم سه ماهۀ وامهای بین المللی فرو برده  ... و خشونت و نفاق بین دولت و مردم بومی را شدیداً تشدید کرده اند.

 

تنها با آموختن و بروز کردن آگاهیمان در مورد جزئیاتِ این قراردادها است که میتوانیم راهکارهای مفیدی برای چانه زدن روی شرایط بهتر و امضاء کردن قراردادهائی منصفانه تر پیدا کرده و از کشور و اموال خود محافظت کنیم. این کار را بعضی از کشورها (مثل چین و مالزی) با هوشیاری و موفقیت انجام داده اند!

 

البته تهدیدهای بین المللی و دغدغه های داخلی، و از طرف دیگر تبلیغات و تئوریهای آکادمیک همچنان ادامه دارند و روی اکثر ما تاثیر گذار هستند. ...  ... مثلا یک خواننده، دانسته های خود از بیکاری و فقر و فساد و رکود اقتصادی در جامعه مان را کلاً فراموش کرده ... و باور کرده بود وقتی به او گفته بودند که تجارت آزاد و تعدیل اقتصادی برای ما 1) فضای باز و سالم کسب و کار، 2) و تسهیلات و شرایط مساوی برای رقابت داخلی و خارجی آورده ... و دسترسی به فرصتهائی از قبیل: 3) سرمایه های خارجی، 4) فناوریهای پیشرفته غرب، 5) مهارتهای مدیریتی مدرن، 6) و بازارهای بین المللی را امکانپذیر میکند...

 

... بابا واقعاً باید گفت که ... بزک نمیر ...

 

(مطلب بالا بریده ای از مقالۀ "سوال و جواب: آیا چیزی که اعتقاد داریم تبلیغات آنها و دلخواسته های ماست یا واقعاً واقعیت است؟" در این بلاگفا میباشد، در لینک زیر.  http://soheylashakerine.blogfa.com/post-36.aspx 

 

* برای مطالعه بیشتر در مورد مسائل موافق و مخالف هول و حوش فعالیتهای صندوق بین المللی پول مقاله ربط ما چیست؟ 5.4# را بخوانید.  http://soheylashakerine.blogfa.com/post-33.aspx

 

* برای مطالعه بیشتر در مورد پرورش منابع طبیعی و انسانی به مقالۀ "ربط ما چیست؟ سهم ما چیست؟ 5.2# پهلوی: مکانیزم عقب ماندگی اکثریت و بهره برداری یک گروه کوچک - فرایند پرورش سرمایه های انسانی"  رجوع کنید   http://soheylashakerine.blogfa.com/post-30.aspx