ربط ما چیست؟ سهم ما چیست؟

ربط ما و تحصیلکرده های ما در تولید احتیاجاتمان و پیشبرد مردم و جامعۀ ایران چیست؟ سهم ما و تحصیلکرده های ما از امکانات، منابع و بازار رقابت موجود در کشورمان چیست؟ >>> شعار هر ایرانی: آبادی، کار، تولید، آزادی! <<<

نبودن زیرساختهای محوری (برای صنعت، آب، برق، امنیت و و و) در مناطق غیر مرکزی دلیل مهاجرت میلیونها- رشد مبنی بر زیرساخت.

اهمیت مسئلۀ زیرساخت برای زندگی و کسب و کار و امنیّت روزانۀ مردم، و کمبود شدید و تاسف آور این زیرساختهای محوری در سراسر و همۀ امور کشورمان باید مورد توجه ما باشد. بگفتۀ سازمان ملل، از هر 4 ایرانی 1 نفر- یعنی بیش از 18 میلیون ایرانی در حاشیۀ شهرهای مرکزی ما زندگی میکند. (البته هضم این عدد برای من مقداری مشکل بود. به این دلیل خودم سرچ کردم و تعدادی از منابع را در قسمت کامنت این مقاله گذاشته ام. ) سوال این است که چرا مهاجرت؟ چرا میلیونها مهاجر راضی میشوند که خانه و محله ای که در آن بدنیا آمده و به آن خو داشتند در چنین ترکِ دردناکی پشت سر بگذارند و با زن و بچۀ خود، مثلاً، در حاشیه شهر تهران در وضعیتهای اسفناکی که دیده ایم بسر ببرند؟

دلیل کوچ اکثر قریب به اتفاق این (در واقع) پناهندگان بومی در دسترس نبودن زیربناهای محوری (آب، برق، امنیّت و صنعت) در شهرها، روستاها و محل زندگیشان بوده است. (خدا را شکر هنوز جنگهای درون مرزی و بمباران شدن دلیل اصلی کوچ ایرانیان نبوده است. خدا بدور!) 

و مورد تاسف دیگر این است که یکی از دلایل مهم بی توجهی به این اصل ساده (ساختن زیر ساختهای محوری در اقصانقاط کشور) فشارهای بانک جهانی و شرکتهای بزرگ و بین المللی به دولت و دست اندرکارهای ما برای تصویب پروژه های عظیم بدون شامل کردن احتیاجات مردم در این پروژه ها بوده است.
مثلا، طرح ساختن سد میلیاردی تصویب شده، بودجۀ ساختن تسهیلات برای رساندن  برق و آب به کارخانۀ استخراجی در محل تائید شده، برق اضافه هم قرار است صادر شود (همش خوب!). ولی در طرح یا بودجۀ تصویب شده صحبتی از بومیسازی تسهیلات زیربنائی برای توزیعِ آب و برق، ساختن زیرساختهای صنعتی برای تولید شغل و راه انداختن کشاورزی در دهات و شهرهای منطقه و برای استفاده مردم و کسبۀ محلی نشده است.
ولی ما مجبور نیستیم که به این فشارهای وحشیگرانه صد در صد تن در دهیم؛ همچنانکه عده ای از کشورهای با اقتصاد موفق بی سر و صدا راهکارهائی در جهت توسعۀ زیرساختها برای زندگی مردم و کسبه بومیشان پیدا کرده و با موفقیّت آنها را پیاده کرده اند. 

هیچ جامعه ای بدون ساختن زیربنا برای زندگیِ روزمرۀ مردمش پیشرفته بحساب نیآمده است.

در مورد این راهکارها، محققین نامبرده در مقاله ای که اینجا ترجمه اش را برایتان میآورم توضیح داده اند که:
https://en.wikipedia.org/wiki/Infrastructure-based_development 

"اقتصادهائی که در مورد زیرساخت زرنگ و دانا هستند" از جمله نروژ، سنگاپور و چین، بخشهائی از اصول نئوکلاسیک "ارتدکس مالی" را که توسط "اجماع واشنگتن" اعمال میشود را رد کرده اند، و بجای آن یک مسیر توسعه پراگماتیستی برای خود پیش گرفته اند. این مسیر توسعه پراگماتیستیِ [بی سر و صدا] بر اساس سرمایه گذاری دولتی در پروژه های زیربنایی استراتژیکی پایدار و در مقیاس بزرگ بوده که بی سر و صدا پیاده شده است: "کشورهای موفقی مانند سنگاپور، اندونزی و کره جنوبی هنوز مکانیسم تعدیل اقتصادی سخت و خشنی که بطور ناگهانی توسط صندوق بین المللی پول و بانک جهان در سالهای بحران آسیا (1997-1998) به آنها تحمیل شد را بخاطر میآورند، [...] ولی آنچه را که آنها در 10 سال گذشته به دست آورده اند نیز بسیار قابل توجه است: آنها بی سر و صدا با سرمایه گذاری گسترده در پروژه های زیربنایی، "اجماع واشنگتن" را رها کردند [...] این رویکرد عملگرایانه بسیار موفق بود."

 عکس زیر: زیرساخت طیف بزرگی از سرمایه های ملی را شامل میشود.تاسیسات زیرساختی از جمله تصفیه و پخش آب، تولید نیرو از طریق باد، جاده ها، تاسیسات پخش برق، تاسیسات تولید برق و فرودگاه.

 

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیلا شاکرین

ربط ما چیست؟ 5.2# داشتن زیرساختهای نرم و سخت در چهار گوشۀ کشور باعث موفقیّت پایدار دولت و مردم میشود.

امروزه داشتن پول و درآمد (مثل درآمد نفت و گاز) برای ساختن یک اقتصاد و مردم موفق و رقابت در سطح داخلی و جهانی کافی نیست. داشتن ساختارهای زیربنائی گسترده و مدرن است که برای اکثریت مردم، صنعتگران و کسبه محیطی بوجود میآورد که در آن امکانِ آزاد بودن برای تولید احتیاجات مملکت، حل کردن مشکلات مردم در هر گوشه ای از کشور، و ساختنِ اقتصاد و دولتی قدرتمند و موفق، در سطح داخلی و جهانی وجود خواهد داشت. 

آیا از خود پرسیده اید که چرا وقتی کشورهای با اقتصاد موفق دچار مشکلی (مثل رُکود و تورم اقتصادی، بیکاری و جنگ یا خشکسالی و زلزله) میشوند قادر هستند بعد از مدتی مشکلات را حل کرده و به پیشرفت خود ادامه دهند؟ و آیا فکر کرده اید که چرا مردمی که در کشورهای با اقتصاد موفق زندگی میکنند عموماً مردمی امیدوار، اعتماد کن و برنامه ریز برای رسیدن به اهداف و آرزوهایشان هستند؟

در مقایسه، مطمئناً از خود پرسیده اید که چرا وقتی همین مشکلات اقتصادی و طبیعی و تهاجمی در کشورهای با اقتصاد ناموفق پیش میآید بجای حل کردن مشکلات دولت به خشونت و دستگیریهای خود میافزاید، مناطق و مردم مشکلدار را عموماً نادیده میگیرد، و یا مثل عراق، نهایتاً مشکلات اقتصادی تبدیل به اختلاف بین مردم و دولت، بین نژادها و دینهای مختلف شده و جنگهای درون مرزی بدست آورده های ناچیز آنها را به حد اقل برمیگرداند؟

(از نظر من) با توجهی هدفمند میتوانیم تنها دلیلِ اساسیِ این تفاوت تاریخی بین کشورهای با اقتصاد موفق (کشورهای پیشرفته) و کشورهای با اقتصاد ناموفق (جهان سوم) را در داشتن زیرساختهای گسترده و مدرن در کشورهای با اقتصاد موفق، و برعکس، نداشتن ساختارهای زیربنائی گسترده و در اختیار اکثریت مردم در کشورهای با اقتصاد ناموفق ببینیم. داشتن زیرساختهای به یک جامعه و مردم امکانِ داشتن آزادی را میدهد، آزادی در فکر کردن، ابراز و رسیدن به آمال و اهداف فردی و جمعی.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیلا شاکرین

کُلی-گوئیهائی در مورد "آمریکا ستیزی" و "اسرائیل ستیزی" بازسازی بحثهای قدیمی و کهنه.

ربط ما چیست؟ سهم ما چیست؟    بحث روی سرفصلها و کُلی-گوئیهائی در مورد "آمریکا ستیزی" یا "اسرائیل ستیزی" و "مارکسیست و مسلمان" یا "انزوا جوئی" بازسازی بحثهای قدیمی و کهنه ای هستند که امروزه فایده ای ندارند بغیر از خوراکی برای مطبوعات بودن یا تمرکزی لحظه ای به اعصاب آشفتۀ اکثر ما دادن. مسئلۀ دوست نبودن یا دوست نبودن با آنها نیست. ما همه انسانیم. ولی چون همه انسانیم، یا چون خوش تیپ هستند و دمکراسی و تکنولوژی دارند، آیا باید بگذاریم که جیبمان را هم بزنند؟؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیلا شاکرین

آیا جهاد اقتصادی باعث تولید ملی، اقتصادی نوین و کارآفرینی خواهد شد؟

برای نجات دادن حال و آینده مان ما مجبوریم تمرکز خود را روی تولید ملی، و پروراندن نیروهای تحصیلکرده و انسانیمان، در جهت تولید ملی نگهداریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیلا شاکرین

اقتصاد موضوع ساده ایست و قابل درک برای همه!

اقتصاد موضوع ساده ایست و قابل درک برای همه، چرا که هر کدام از ما هر روز با آن سر و کله میزنیم. مثلا اگر این چند جمله برای شما معنی میدهند شما جواب سوالهائی مثل اقتصاد چیست، چرا باید به رویدادهای اقتصادی توجه کرد و برای شغل آفرینی و اقتصاد خوب چه لازم است، را میدانید!

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیلا شاکرین

چرا میگوئید بیرون نگهداشتن اکثریت ایرانیان از صحنۀ رقابت از زمان محمد رضا شاه شروع شد؟

سوال:  چرا میگوئید "خارج کردن اکثریت بومی از صحتۀ رقابت و بهره برداری شرکتهای بین المللی و گروهی کوچک در ایران از زمان محمد رضا شاه پهلوی شروع شد؟

 

جواب:  برای گرفتن پاسخ مفصل در این مورد میتوانید به مقالۀ ربط ما چیست؟ 5.1# در این بلاگفا رجوع کنید. ... ولی در اینجا مختصرا اشاره میکنم که  برنامه های "عقب نگهداشتن اکثریت مردم ایران و خارج کردن آنها از میدان رقابت اقتصادی،" رسماً، از سال 1334 با قرض گرفتن از بانک جهانی و تصویب قانون "جذب و حمایت از سرمایه گذاری خارجی" توسط محمد رضا شاه پهلوی شروع شد.  جریان به این ترتیب است که:

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیلا شاکرین

آیا چیزیهائیکه اعتقاد داریم تبلیغات آنها و دلخواسته های ماست، یا واقعاً واقعیّات ملموس زندگی و کسب و کارِ اکثریت مردم در کشور ماست؟

در دنیای امروزمحدود کردن تحلیل مشکلات به ریشه های داخلی و بومیِ قضایا بغیر از عقب ماندن از آگاهیهای بروز و نیآموختن در مورد سیستمهای خشنِ اقتصادی-سیاسی جهانی، که بر ما اعمال شده اند، فایده ای ندارد!

 

در قرن جدید برقرار کردن یک رابطه و رد و بدل صحیح و "برد-برد" با نمایندگان صنعت، سرمایه و حکومتهای خارجی اهمیّت حیاتی برای همۀ ملتها و کشورهای جهان دارد. ولی اگر معیار ایجاد کردن این ارتباطها یک برنامه ریزی برای بالا بردن اهمیّت و کارآئی اکثریت مردم و صنایع بومی در سطح جهانی نباشد، و اگر معیار ما فقط نشان دادن عکس العمل دفاعی برای بدر بردن جان خود از هجوم درخواستهای تمام نشدنیِ آنها باشد، بدون شک ما و دولتهای ما با سرعت توسط این سیستمها و نمایندگانِ حریص و سیر نشو بلعیده خواهیم شد؛ اتفاقی که برای بسیاری از کشورهای همسایه و غیر همسایۀ که اقتصاد های ناموفق دارند (کشورهای جهان سوم) افتاده است.

 

برای برقرار کردن یک رابطه و رد و بدل صحیح و "برد-برد" با نمایندگان صنعت، سرمایه و حکومتهای خارجی، باید دید که آیا واقعاً ربطی برای ما و تحصیلکرده های ما در پیشبرد جامعه و مردم خود باقی مانده، وقتی محور برنامه های اقتصادی کشور از طرف بانکهای جهانی و صندوق بین المللی پول بما تحمیل میشوند؟ و باید دید که آیا سهم بدرد خوری برای ما و تحصیلکرده های ما از امکانات، منابع و بازار رقابت موجود در کشورمان باقی مانده، وقتی برنامه های تجارت آزاد و تعدیل اقتصادی آنها ما را مجبور کرده که آیندۀ مملکت را به شرکتهای متمول بین المللی بفروشیم، عمدۀ تولید بومی را بخوابانیم، میلیونها ایرانی را بیکار کنیم و بازار تقاضای داخلیمان را دو دستی تقدیم کالاهای وارداتی و تولید شده توسط آنها بکنیم؟

 

عجیب است که این حقایق روزمرۀ جلوی چشممان هنوز برای عده ای ملموس نیست! شاید بدلیل این است که در ذهنشان ایرانشان را به محیط کار و زندگی خود و نزدیکانشان محدود کرده اند. مثلا ببینید چطور یک خواننده تمام آگاهیهای منطقی خود، در مورد دو دهۀ گذشته جامعه مان (مانند بیکاری روزافزون، بسته شدن صنایع، حذف هزینه های دولت برای مردم و زیرساختها، و یا ازدیاد جرائم و اعتیاد و فساد بدلیل بیکاری) را به یکباره کنار گذاشته، و باور کرده است وقتی به او گفته بودند که تجارت آزاد و تعدیل اقتصادی برای ما 1) فضای باز و سالم کسب و کار، و 2) بازار رقابت کامل میآورد، و باور کرده بود وقتی به او گفته بودند که تجارت آزاد و تعدیل اقتصادی برای ما دسترسی به فرصتهائی از قبیل: 3) سرمایه های خارجی، 4) فناوریهای پیشرفته غرب، و 5) بازارهای بین المللی را امکانپذیر میکند. ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیلا شاکرین

4.2# برای موفقیت کشور، اکثریت جمعیت باید به موفقیت برسند.

آیا قصد موفقیت برای خود و ملت خود را داریم، یا فقط قصد موفقیت برای خود و مانند خود را؟  میتوانیم امور جامعه را بر اساس هر کدام از این خواسته ها بچینیم و موفقیتی بدست بیآوریم. ولی جهان پر از رقابتی که در آن زندگی میکنیم بما نشان داده است که تنها جوامع، دولتمندان و کشورهائی پیشرفت کرده و پایدار مانده اند که امورشان را برای موفق شدن اکثریت مردمشان چیده و ردیف کرده باشند.

 

 

  با یک نگاه حتی سطحی به کشورهای پیشرفته میتوانیم ببینیم که دولتمندانشان سالهای مدیدیست که این رمز را دریافته اند که برای موفقیت کشورشان، اکثریت جمعیتشان باید به موفقیت برسند. و فقط به این دلیل است که آنها ابزار و برنامه های تشویقی - حمایتی خود (اعم از قوانین و بودجه) را در دسترس و برای حفاظت اکثریت مردم خود قرار میدهند، و نتیجتا باعث ورود میلیونها از مردمشان در پروسه ی عمل، تولید و حل کردن مسائل و مشکلات خود شده و جامعه ای خود- باز- ساز میسازند.

(عکس)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیلا شاکرین

#4.1 برای کار-افزائی و شغل-آفرینی چه باید کرد؟

برای کار-افزائی و تولید ملی در یک جامعه، باید بازار تقاضا برای نتیجه کار، برای کالا و سرویس، برای مدرک، استعداد یا خبرگی افراد آن جامعه وجود داشته باشد!  –  بیکاری، کم کاری و تداوم نداشتن کار و شغل اکثریت افراد، و در نتیجه دنبال ترفندها و پیداکردن راههائی برای کار-افزائی در جامعه مان مسلما در راس فکر اغلب ما است.  برای شروع به باز کردن این بحث میخواستم ازتون بخواهم که دو چیز رو در نظر بگیرید: از طرفی در نظر داشته باشید شرایطی را که برای بدست آوردن کاردراختیار دارید مثل مدرک، خبرگی، استعداد یا سرمایه ای برای عرضه کردن به بازار تقاضا؛  و از طرف دیگر فکر کنید که در عرض هفته یا سال یا چندین سال گذشته چه چیزها یا خدماتی خریده اید؟ خوراک، پوشاک، وسائل ساختمانی یا فنی، ماشین، کامپیوتر، چسب و زنگ، وسائل الکترونیکی، خرت و پرتهای دیجیتالی، لوازم آرایش، محصولات شستشو و نظافت، کالاها و خدمات برای خودتون و بروبچه ها یا کتابهای ترجمه شده و غیره. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیلا شاکرین

#4 سوبسیدها و حمایت غرب و کشورهای پیشرفته از کشاورزی، صنایع و رفاهِ مردمشان

در این قرن بیست ویکم که مردم و دولتهای پیشرفته در سراسر دنیا رویاها و آرزوهای خود را در جوامعشان شکل و نمود داده و ثروت و رفاه تولید میکنند، ابزار ما برای تراشیدن و بوجود آوردن ارزش اضافه و شکل دادن جامعه مان، برحسب تصویر و آمالی که خود برای زندگی و سرنوشتمان داریم کدام است؟  از خود بپرسید، ربط ما و جای ما در این شبکه ی جهانی خلق ارزش و والائی چیست و کجاست؟  سهم ما از این دنیای کار، خلاقیت و تولید ثروت و رفاه چیست؟  با حل کردن مشکلات خود میتوانیم دستی در بوجود آوردن ربط و تولید سهم خود داشته باشیم


(برای ادامه مطلب روی عنوان کلیک کنید.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سهیلا شاکرین